یگان ۵۲۱

وبلاگ بچه های یگان ۵۲۱ از مرکز آموزش ۰۱ نزاجا

یگان ۵۲۱

وبلاگ بچه های یگان ۵۲۱ از مرکز آموزش ۰۱ نزاجا

پایان آموزشی

سلام به همه دوستان خوب و گلم و جناب سروان های گرامی !

اول از همه برای کسانی که این وبلاگ را اتفاقی می بینند توضیح بدم که این وبلاگ مربوط به بچه های یگان ۵۲۱ ( هنگ یکم گردان دوم گروهان یکم ) از مرکز آموزش ۰۱ نیروی زمینی ارتش هست !

اعزامی های ۱۳۸۸/۱۲/۱(دوره ۱۲۶ ظفر )

بچه هایی که ۶۰ روز را با تمام خوشی ها و سختی ها در کنار هم به پایان رسوندن ....


تو این وبلاگ طبق قول و قرارهای شب آخر که بچه های آسایشگاه ۱ تا ساعت ۱صبح کنار هم نشسته بودیم و پیمان برادری بستیم قرار شد از خاطرات زیبای دوران آموزشی و دوران خدمتمون برای همدیگه بنویسیم و همچنین از خاطرات مهمی که تو زندگی هرکدوم از ما رخ میده و دوست داریم بقیه دوستای قدیمی هم از اونها آگاه بشن!

یا خدایی نکرده از مشکلاتی بنویسیم که برامون اتفاق میافته و طبق قرارمون اینجا مطرح می کنیم تا دوستانی که تو حل اون مشکل توانایی دارند به ما کمک کنند ....


از همه دوستان که برگه امریه هاشون به دستشون رسید خواهش می کنم محل تقسیم شدنشون را هر چه سریعتر تو قسمت کامنت ها بگذارند تا باقی دوستان هم از محل اونها آگاه بشند ....


* بچه های North boys که همه امریه غیر سازمانی داشتن با امریه هاشون موافقت شد ( توجه : کل بچه هایی که امریه غیر سازمای دارند شنبه صبح ساعت ۷ باید برن لویزان برای گرفتن معرفی نامه خودشون رو معرفی کنند .)


* اکثر بچه هایی که دوره کد خوردن برای دوره کد افتادن پیاده شیراز

نظرات 5 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام عزیز.وبلاگ من باز نمیشه.عکس ها رو اسکن کردم ولی نشد بزارم.آدرس ایمیلت رو بده تا عکس ها رو بدمت

کریم خاکی دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:12 ب.ظ http://eman_khaki_7@yahoo.com

سلام بجه هاااااااااااااااااااااا.......
خیلی ارادت دارم بهتون.
یک خبر ویژه دارم براتون؟؟//
من لیسانس وظیفه کریم خاکی از جمیع یگان توپخانه هستم جناب(:
اقاااااااااااا من رسمآ در به در شدم. می دونید چرا؟؟؟؟؟
دیروز داخل اسایشگاه نشسته بودم که یهو در اسایشگاه باز شدو ااااااقای مجتبی گل وارد شد.....
می خوام سرباز فراری بشم....
کاش لب مرز بودمو.....
منتظر داستان های من و مجتبی گل باشید.
راستی خاطرتون جمع اینجا پرچم۰۱ رو روز اول اوردم بالا.
محمد دوست دارم.

رحیم سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ب.ظ

می خواستم به کریم خاکی بگم که خدا بهت صبر جمیل بده ان شاالله

کریم چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:42 ب.ظ

بچه هااااااااا تورو خدا کمک.
اقا تورو خدا هرکی پارتی داره منو نجات بده.
گاییییییدی بابا گاااااییدی.....
این مجتبی گل رسما......
سلام سلام خانوم خجکله.خجکله خجکله....
به خطشو...
بچه ها حرکت بدین رو باند.....
همتون عشق

ستواندوم باقری دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام با تشکر از مسئول وبلاگ که ما نفهمیدیم کیه
من حوصله زیاد ندارم بالاخره علیپورم رفت و اوضاع یکم بهتر شده فرمانده گردان جدیدم خوبه و چون از پشت پرده های علیپور خبری نیست اوضاع آرام شده مرد خیلی خوبیه فرمانده جدید به جزء چند تا اشکال که باید تحمل کنیم احتمالا از ماست
جناب سروان نرمان زاده هم خیلی خوب شده و هوای یگانشو زیاد داره جزء دوری شما ملالی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد