یگان ۵۲۱

وبلاگ بچه های یگان ۵۲۱ از مرکز آموزش ۰۱ نزاجا

یگان ۵۲۱

وبلاگ بچه های یگان ۵۲۱ از مرکز آموزش ۰۱ نزاجا

سال نو پیشاپیش فرخنده باد

نیایش گردش سال پارسی :


خدایا چنان کن که هر روز ما

همه سبز باشد چون نوروز ما

دل و دیده باشد چون مهر تو شاد

جهان نو شود ، سال فرخنده باد.



درود به تموم هم سنگران عزیز و دوست داشتنی


دلم برای همه شما تنگ شده ، امیدوارم هر کدومتون هرجایی که هستید تو کارهاتون پیروز باشید و همیشه شاد و سر حال باشید.


پیشاپیش نوروز باستانی رو هم به تموم دوستان شاد باش میگم و امیدوارم سال خوشی را در کنار خونوادهاتون داشته باشید.


گروهان خیــــــــلی خوب

۸۴ روز تا رستگاری

سلام به تموم هم سنگرای عزیز و دوست داشتنی


چه اونهایی که با کسری خدمت سنگر و ترک کردند و ناپدید شدند ... چه اونهایی که با کسری خدمت و ترخیص همچنان به سنگر و هم سنگر ها سر میزنند و درود بر دوستان و همسنگران خوب خودم که همچنان تا تموم شدن این ۱۷ ماه تو سنگراشون مشغول انجام وظیفه هستند .


یادش بخیر تموم اون روز و شبهای خوبی که کنار هم بودیم سال گذشته همه این موقع تو ۱۰ روز پایان دوره بودیم


چقدر خداحافظی های روز آخر سخت بود .... یادش بخیر بچه های امریه واس اینکه هنوز برگه امریه هامون نیومده بود ۱ شب بیشتر مونده بودیم .... اون شب چقدر آسایشگاه بی فروغ بود  چون خیلی از دوستهای خوبمون رفته بودن فرداش هم که دیگه امرا... نبود که بخوایم زود بیدار شیم و سازمان رژه بایستیم و ضربه پا تمرین کنیم یا .........


پ . ن ۱ : تمام دوستانی که ترخیصی ۴/۳۱ هستند در صورتیکه تمایل دارند همینجا هماهنگی کنن که اون روز تهران با هم باشیم تا الان امین رهبری و امیر فرهمند اعلام آمادگی کردند که البته احسان اردستانی و میلاد سریع و یکی از دوستان ۵۲۲ هم بطور حتم میان بقیه دوستان خبر بدند


پ . ن ۲ : کریم خاکی معلوم نیست زیر کدوم خاک مونده که دیگه ازش خبری نیست . از یابنده تقاضا می شود در صورتیکه نشانی از این موجود پیدا کرد به صندوق الکترونیکی روابط عمومی وبلاگ یگان ۵۲۱ خبر بده و مژدگانیش رو دریافت کنه .


برای این دفعه  در ادامه مطلب عکس های صف پنجم و ششم سازمان رژه هست .


ادامه مطلب ...

تنها بهانه هست و نیست هیچ

رحلت رسول گرامی اسلام و اربعین حسینی را به تمامی دوستان تسلیت عرض میکنم ....


باز دلم خون شد و چشمم گریست               آنکه در این روز چون من نیست کیست ؟

باز دگر باره رسید اربعین                             جوش زند خون حسین از زمین



سلام به همه بر و بچه های با معرفت یگان ۵۲۱ که هنوز هم به این سنگر سری میزنند از هم سنگران گرامی مخصوصا اون دوستان خوبی که زنگ میزدن و از اینکه خیلی وقت شده آپ نکردیم گله میکردن بویژه امین رهبری دوست داشتنی ( امین جون کنار وایسا دارم اینجا رو میتکونم گرد و خاک ، نشی ) عذر خواهی میکنم . چون هر چی بیشتر به آخر خدمت نزدیک میشم کارهایی که به من محول میشه بیشتر از قبل میشه و بعدش هم که درگیر خوندن واسه امتحان نظام مهندسی هستم. واس همین دیگه نایی نمی موند که بیام اینجا مطلبی بنویسم دلمون به این کریم آق منگل خوش بود که در نبود ما دستی به سر روی اینجا بکشه که  انگار این روزا که خدمتش تموم شده اینجارو از یاد برده و همش به فکر پول در آوردن و لباس در آوردن هست!

درود بر شرف خدمتی که هنوزم سر میزنه !

یادمه در یک حدیث از خدری خوی نبی خونده بودم : ((... و نفرین و عذاب الهی و ابدی بر شما کسانی که خدمتتان زودتر از دیگر همسنگران به اتمام میرسد و خبری از خود برجای نمیگذارید باشد که همه رستگار شوید ! ))

برای این پست در ادامه مطلب عکس های صف سوم و چهارم سازمان رژه هست .


ادامه مطلب ...

هوای تازه

 

همه چیز از یاد آدم می رود  

 

مگر یادش که همیشه یادش هست... 

 

                                                     

                                                                              (حسین پناهی)

عید غدیر مبارک

عید غدیر و عید ولایت و امامت را با یک روز تاخیر به تمام دوستداران مولا امیرالمومنین تبریک عرض می کنم .

و به تمامی سید های یگان اعلام می شود عیدی های خود را هرچه سریعتر بفرستید بیاد .


بچه ها هر کسی از بی معرفت هایی که با کسری خدمت تونستن خدمت رو به اتمام برسونند و به ما هم اطلاعی ندادند خبری داره همینجا بگه تا از خجالتشون در بیایم .

کریم توپخونه رو آتیش کن واسشون ...

رحیم عاباس زاده عزیز هم ایشالله دیگه حالش خوب شده و دست از این مرخصی استعلاجی گرفتناش ور داشته ( رحیم تو هم یه پا ارشد فیلم شدی واسه خودت نکنه تو هم پاهات مشکل پیدا کرده و می لنگی تو یگانتون )

یه خبر هم واسه داداش امین گلم : امین جون پوریا ارشد سازه های هیدرولیکی تو تکمیل ظرفیت قبول شد و از ادامه خدمت ترخیص شد . ضمنا در مورد دفترچه بیمه همچنان پی گیرم و هرچی بیشتر پی گیری می کنم نا امیدتر میشم .


عکس های این هفته که در ادامه مطلب قرار می گیرند عکس های صف اول و دوم سازمان رژه هستند باشد تا این عزیزان رستگار شوند .


پ.ن۱ :


مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید."

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟"

کارمند تازه وارد گفت: "نه"

صدای آن طرف گفت: "من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق"

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت:«و تو میدانی با کی حرف میزنی بیچاره."

مدیر اجرایی گفت: "نه"

کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت


ادامه مطلب ...